خانم های کوچولوقسمت اول

خانم های کوچولووقتی بزرگ هم میشدندازنظرپسرهایی که بزرگ میشدندبازکوچولومحسوب میشدند.همه پسرهادنبال کولی گرفتن ازخانم های کوچولوبودند.همیشه پسرهابشکل مارگونه ای برحال واحوال خانم های کوچولومسلط بودند.مداوم پسرهادل دل میکردندودل خانم های کوچولوراخون میکردند.درعلایقی مثل بوجودآوردن خانواده بیشترپسرهامرددبودند.پسرهاآنقدراحساسی نبودندکه خودراقاطی مرغ وخروس هاکنند.پنهانی بیشترپسرهارابطه داشتندوبیشترپسرهاحداقل سعی میکردندبصورت مستقیم گردن اموراتی همچون پایبندی به حس اعتمادی که ایجادکرده اندرابه گردن فرددیگری بیندازند.پسرهاترسونیستندپسرهاسیاست های مختلف رادرکتاب هامیخواندند.دنبال شیوه رابطه ای بودندکه پشت آن شورش اذهان عمومی نباشد.مارمولک بازی رسمشان نبودولی قاعده بازی رادربردن همه چیزباکمترین حرکت میدیدند.انگولک احساسات شیوه ای نبودکه همه پسرهاباآن آشنانبوده باشندازاینروراحت به همه چیزمیرسیدند.دنبال مخفی کاری نبودنداماکمترخبرسازی میکردندماننداین بودکه درفضای مجازی تصویرغیرواقع ازفضای واقعی داشته باشند.یک هویت مجازی واعتبارمجازی چیزی بودکه افراددارای سیاست دنبالش بودند.

محکم ترین افرادافرادی بودندکه باهرخبری ازجای خودحرکت نمیکردند.خانم های کوچولوهم درگیراینترنت وفضای مجازی بودندبگونه ای که میشدگفت نصف بازدهی اقتصاددنیابخاطردرگیری بافضای اطلاعاتی که خانم کوچولوهابوجودمیاوردندبرابربابودجه سفربه سیاره قابل زیستن درفضابود.

افزایش خشونت قومی قسمت اول

کبری کوچولوهمیشه ازخشونت قومی وفامیلی متنفربود.روزهای عیدصله رحم میرفت وکلی گردودرجیبش قایم میکرداوعاشق گردوبود.کبری کوچولوهیچ دوستی نداشت بعدازگذشت32سال تنهادوستش یک گربه پشمالوبود.اوقصدازدواج نداشت چون اقوامش اوراتحویل نمیگرفتند.درعین حال اوازبچه هابدش میامدوهمچون سفیدبرفی نبودکه مهربان باهمه باشد.

لباس ست میپوشیدوهرروزهم لباسش باروزهای قبل یکی بودچون پول خریدلباس ورفتن به تفریح گاه رانداشت.اونه به مجلس عزادعوت میشدونه به مجلس عروسی تنهایکسال ازعمرش رابه پای برنامه تام وجری دیدن هدرداده بودوباقی عمرش مشغول خواندن کتاب شده بود.اگرتفریح میکردیاانیمیشن نگاه میکردحس توهین به مغزش راداشت.همه اوراخشک ذهن میدانستند.

ضعیف درانجام کارهای پرجنب وجوش بودهمچون اسکی روی برف وغیره.همیشه پول دوست وحسودبود.عاشق چشم روی هم چشمی وجشن پرهزینه گرفتن بودچیزی که معیارهیچ پسری نبودرابصورت کامل داشت.

وحشت آفرینان به چه میاندیشندقسمت اول

همیشه سیاست مداران بدنبال استراتژی سودآفرینی ازمهره های سوخته بودند.مهره های سوخته میتوانستندزنان و بچه هاو مردان عاطفی باشندیاکشورهای صلح طلب.کمک های بشردوستانه درانتهاصرف چیزی میشودکه درپنداشته های ولادیمیرپوتین هم نمیگنجید.یک مهره سوخته شطرنج سودش بیش از چیزی بود که اذهان عمومی فکرمیکرد.کافی بود یک مهره یاچندمهره درگیرفرایندوصل و حذف اطلاعات شوندتابرایندسیستم چیزی شود که نظام پول محور یعنی سودمحورمیخواست.

اتهام به یک فردمنجربه فروش سلاح بیشترمیشد.منجربه سودآوری میشد.مانند این بود که چندکشوررادرگیریک اطلاعات منحصربفردکنندودرکنارش مداوم چاه نفت بزنندوچپاول وسودکنند.سوددرجنگ حاصل میشدوتحت تاثیرتبلیغات افراد زیادی واردمسیری میشدندکه نظام پول محوروسودمدارمیخواست.نیازنبودحتمافردی اقدامی انجام دهد که خیرخواهانه باشد مهم اطلاعات موجوددراذهان عمومی بود.ایجادوحشت سودبیشتررابوجودمیاورد.

اقتصاددنیانیازبه کوپن غذاوپوشاک مسکن و بهداشت ودرمان وتحصیل داشت.چیزی که درمجلس جمهوری اسلامی ایران و کنگره آمریکاموردتاییدنبودوخلاف منطق بود هیچ فردی بفکرهمنوعان خود نبود.حتی فدریکاموگرینی هم دوست نداشت اقتصاددنیاکوپنی باشد.جنگ گرسنگی درهمه جا حکومت میکرد.بن سلمان هم مداوم تدابیرضدشیعیان اتخاذمیکرد.چون شیعیان اگرفرزندی قانونی بدنیانمیامداورامنع از حقوق شهروندی مینمودندحتی اگرکشورشان مشکل نیروی انسانی وپیری  جمعیت داشت.

گزینه های روی میزکاردولت قسمت اول

آماروارقام همگی میگفت شاخص فلاکت ملت شهیدپروروملت ایالات متحده مشابه یکدیگرهستند.سوژه مهم رسانه های دنیابدبختی ملت هابودوازآن ضددولت آن کشور استفاده میکردند.بیشتراقتصاددانان صلح جومعتقدبودندآب را گل کرده اندتاماهی گرفته شودودودش به چشم همه رفته.

دونالدباگفتن کلماتی همچون ملت تروریست ایران عملامیگفت هشتادمیلیون ایرانی تروریست یعنی آدمکش هستندو موجب خشم ملت ایران وانباشته شدن تعدادانبارباروت درکشورهای هم پیمان با ایران میشد.درحالیکه هیچ فردی طبق قانون اجازه تجسس دردین وفرهنگ ملت کشوری رانداشت.

دونالدترامپ مستقیمااین اقدامات رابرای هرکشوری انجام میداد.تابتواندموجب سودناشی ازفروش سلاح بیشتربه کشورهایی مانندعربستان وغیره شود.

حتی داعشیون هم برایشان سوال بودچرانوزادانسان بایددر آتش کباب گرددو خورده شودچرانبایدگوشت گوسفندبخورند. 

روزبه روزگروهک های مختلف پی به اشتباهات خوددرجنگ میبردندومجبوربه مصرف داروهای خواب آورمیشدند.بلکه وجدان خودراخواب کنند.

همچنان همه بیکاربودندوحتی یک دکه روزنامه فروشی نداشتند.

مردم مظلوم ناشی ازجنگ و حوادث طبیعی وفرهنگ قسمت اول

هروقت باآزاده درمیدان کرج به خیال دردل مردم بودن میرفتیم به من میگفت افرادقابل اعتمادهستند.وقتی ایران درگیرکاهش قدرت خریدمیشدتمام این حرف هاازسرم به شکلی فاجعه آمیزپرت میشدبه بیرون.دربرابرخودفرهنگیان وپرستارهایی رامیدیدم که باگلوله سربازان ساواک متفرق نمیشدندبلکه توسط همان مردم قابل اعتمادبازیان مواجه میشدند.جماعت عرق خورواهل فسادوآشوب به دنبال کشتن اهل نمازوآتش زدن اهل دین بودند.

سبک شمردن این قضیه برای من سخت بود.چگونه اهل فسادسربریده نمیشوندواهل دین سرشان بالای نیزه وقمه میرود.

دموکراسی سیاه قسمت اول

نقدینگی دراقتصادکشورهای مختلف حکم قدرت را داشت.دربین تمام بازارهای دنیادلارواحدپولی نفت وطلاوفلزات وخیلی چیزهای دیگر بود.وقتی برخی بانک هاباافزایش دلاروکاهش پول ملی مواجه میشدند.تصمیم به افزایش سودسپرده وبهره میگرفتند.رقابت بین بانک هادقیقادرهمین زمان رخ میداداقدامی که منجربه پمپاژپول ملی به بانک هامیگردید.این رقابت خوشاینداقتصادایالات متحده نبود.اگردرایران نرخ سودسپرده افزایش میافت ریال به مروروباسودمرکب قوی ترازدلارمیشد.دلار هم ارزش بالایی پیدانمیکرد.حکم تف کردن به دلارآمریکاراداشت.

وقتی پول در بانک زیادمیشدمتهم به پولشویی میشد.درعین حال به معنی تعطیلی اقتصاد داخل کشور بود.اما بانک هامعتقدبودندخودآنهاهم تولیدکننده دراقتصادمحسوب میشوندودرکل اقتصادرابایستی دست بانک هاسپردچون کارمندان زیادی دارند وبه آنان پول میدهند.

سزای گران فروش توسط بانک های ربوی گویی پرداخت میگردید.چندقدم مانده بودکه اقتصاددچارفروپاشی کامل شود.تااینکه دونالدازمعاهده برجام بیرون رفت.دلارویورووغیره ارزش بالایی پیدانمودندومداوم ساعتی قیمتشان ازبیست درصدهم بیشترازساعت قبل افزایش میافت.این درحالی بودکه بانک هانهایت تا34درصدتوان ریسک درنقدینگی بازارراداشتند.ازطرفی دلارموجوددربازارباتزریق پولی که ازخارج بصورت چمدانی میامدومیرفت ارزشش دستخوش تغییرمیگردید.چاره دیگری نبودپیش فروش مجددسکه طلاکه قطعاعده ای بیش ازحدخواهان خریدش میبودندخصوصااینکه بتازگی مهریه داشت ازسکه طلابه سمت شمش طلابدلیل گران شدن مسکن وگوشت قرمزوبرنج وقبوض ومالیات سوق پیدامینمود.فرهنگ شمش طلامهرکردن هم ازرسانه های فارسی زبان همچون صدای آمریکاداشت ترویج میشد.لوله های پمپ پول وطلاازطریق چمدان هم پابرجابود.حتی درچمدان اسلحه ومهمات جابجامیشدوعده زیادی کشته میشدند.کشورحالت ناامنی داشت.ازطرفی ملت مداوم معترض وگرسنه بودندوازطرفی ساماندهی بازارمتولی نداشت.

مهمترین وبدترین حالت دراقتصادجهان این بودکه فردی بگویدآمریکاداعش رابوجودآورده واستارت حملات راکتی به سفارتخانه های آمریکادرجهان آغازشود.این حرف باراک اوبامابوداگرپیچ ومهره ایران بازشودمشکلات حل میشودامادونالدترامپ باگفتن این مطلب که داعش راباراک اوباماوهیلاری کلینتون بوجودآورده اندوهمچنین مشروعیت بخشیدن به هولوکاست وایجاکشوردرمان کننده داعش بنام اسراییل باعث شد سفارت خانه های ایالات متحده خارج وداخل ایالات متحده ناایمن شوندوداعش بیشترسمت کاخ سفیدهجوم ببردچون اقتصادایالات متحده به مرحله چک بی محل رسیده بودوتک تک پیچ ومهره های خودرابازشده میدید.

جنگی بزرگ برسرپول وقدرت وفروش سلاح راه افتاده بودکه تمام آن نقش دموکراسی بدون صلح وپرتنش رانشان میداد.واقعیت این بودکه اوفقط میخواست ازآب گل آلودماهی بگیرد.به قیمت قربانی کردن کشورهای خوب وبدوهمه سودراازتمام جنگ هامیخواست درتمامی مواردسودجویانه دونالدفقط جنگ خلاصه میگردید.

سیاست دست های آلوده قسمت اول

کاخ کرملین متشنج شده کاخ کرملین متشنج شده این آرزوی دست نیافتنی کاخ سفیدنشینان بود.خبری که مهمترازهمه کشورهابود.

ازدست دادن کاخ کرملین درمعادلات کاخ سفیدنشینان حکم حذف سرجنگ های مختلف را داشت.هرروزمبتلایان بیماری صرع درخواست یاری ازدونالدترامپ میکردندواومیگفت یک مشت شل و خل ارزش سرمایه گذاری ندارند.این افرادبدردنخورترین موجودات روی سیاره زمین هستند.گرچه خودش موقع خواب با حمله صرع مواجه بودوکتمان میکرد.

قائم مقام بانک هاراخیلی دوست داشت وتامیتوانست ازانهاسواستفاده میکرد.دونالدبه پیگیری چیزی میپرداخت که  همواره قابل حل شدن نباشدماننداینکه چرا یک تقسیم برسه حاصلش ضرب در سه برابربایک نمیشود.اینقدرکنجکاوبودکه توئیتروخانم هایی که عاشقش نبودندبلکه پولش رادوست داشتندبرایش مهم بودند.اما نگران بود.اینکه شب های نیویورک اودرکنارخانمی پیاده روی کندو همه بگوینداوباآن خانم رابطه داردآزارش میداد.

دخترک فرفره فروش قسمت اول

فائزه کوچولوبسیارنیکوکارومهربان بودونان آور یک اردوگاه مهاجرین غیرقانونی بود.مداوم فرفره درست مینمودومیفروخت وباپولش آذوقه برای مهاجرین غیرقانونی تهیه میکرد.قوای امپراطوری دونالدترامپ درکاخ سفیدبتازگی حاکم شده بودواوازمهاجران متنفربودوانهاراحیوان خطاب میکرد.دونالدترامپ باخودمحوری تمام باتسلیحات نظامی به مهاجرین حمله مینمودوآنهاراازفرزندان و خانواده خودجدامینمود.اودلش میخواست مهاجرین ازگرسنگی بمیرند.یابرده اقتصادی اوشوند.

پول کثیف قسمت اول

همیشه دونالدترامپ هنگام پادردازپمادرزماری و هنگام سردردازکشیدن سیگارارزان قیمت ابایی نداشت.پول خرج کردن برای چیزی که باکمترین هزینه بدست میامدبرایش لذت داشت.حتی اگر آن کالاایرانی بود.استفاده آن برایش اهمیت داشت یک پاکت سیگارایرانی درجیبش موجب بدست آوردن اختیارافرادمیشد.درکار و کاخ سفیداگرموادگیرش نمیامدازطریق مثانه خانم هاتهیه میکرد.

اینکه خانمهای سکس طلب وسکس معزدامن  بپوشندوچادرسرنکنندبرایش اهمیت داشت درهرمکانی میتوانست چندخانم را جهت جابجایی کالاودزدی استفاده کند.اماواگرهای زیادی هم گروجودداشت بایک آدامس خوشبوکننده دهان وخمیردندان سفید کننده دندان لوازم آرایشی و بهداشتی حل میشد.اقدامات ترامپ موجب اعتراض خانم ها شده بود.چون  در هرمکان و هرزمانی بدنبال خلق قانون و فرهنگی که نفع زنان درآن باشدویامعادله ای که موجب شودسودسینمای ایالات متحده پایین بیاید نبود.هرچه لطف خداشاملش بودتبدیل به گناه میکرد.

 خنده دار ترین اقدامات رادونالدترامپ به نفع حزب دموکرات انجام میداد.اوابروواعتبارش رازیرسوال اذهان عمومی جهان میبرد.خروج ازمعاهده بر جام معاهدات مختلف منجربه منزوی شدن ایالات متحده آمریکادردنیاشده بود.قابل پیشبینی بود که حذب دموکرات که محتاط ترازدونالدترامپ بودپیروزنهایی میدان باشد.حرف وشعارفریبنده دریک رسانه عمومی موجب جذب آرای بیشترمیشدماننداینکه بگویدصدروزه همه مشکلات راحل میکندوشطرنج باز خوبی هست وکلیدحل همه مشکلات رادرجیب دارد.این درحالی بود که معتقدبودخانم هاوآقایان قدردان چیزی نیستندونخواهندبودحتی اگر دوباره به او رای بدهندورئیس جمهور شود.

چرخه اقتصاد جهان به ارزش دلارو زمان خریدوفروش کالافقط وابسته نبود.اینکه نقدینگی یا پول دریک مکان خیلی خرج میشدموجب افزایش کالاونیروی انسانی و خرج کردن و هزینه کردن بیشترمیشد.هرجاکه پول بیشترباشددرکشورهای دنیامعتبرتروسرترشناخته میشد.او مطمئن بودبایدازپروژه نفوددرکشورهاازطریق مخابرات وسایرروابط پشت پرده جهت دزدی مال واستعمارواستثمارزنان بهره ببردتابه قدرت برسد.

تشنج فرهنگی اقتصادی قسمت اول

تازه واردلندن شده بود.شهرپرزرق وبرقی که دایم بایددرآن پول میداشت وپول خرج میکرد.به غنای صددرصداسکروچ بود.این سخن اندیشکده اقتصادایالات متحده دررابطه باآلبرت بود.آلبرت گرچه پولی نداشت امامیدانست معتبرترین وباارزش ترین چیزدرزندگی قدرت تجزیه وتحلیل اقتصادی هست میدانست چگونه باافرادبرخوردکندچگونه پول قرض کندوچگونه برگرداند.

هرروزازکناردکه روزنامه فروشی ردمیشدنگاهی به تیتردرشت روزنامه میانداخت ومیرفت.واردکافه ورستوران میشد.نگاهی به افرادمیانداخت ومیرفت.تندوکندحرف زدن آنهارابه هنگام دوستی وعصبانیت درنظرمیگرفت ومیرفت.سعی میکردمداوم راه برودزیراایستادن مانع کسب وکاراهالی لندن بود.دخترهای لندن این گونه مردی راندیده بودند.فردی که غذانمیخوردوراه میرودوسرماوگرمابرایش خرجی ندارد.اودرفصل سرمابه استفاده ازموبرفکرنمیکرد.درفصل گرماهم باآب سردخودش راخنک میکرد.درتمام لندن گرانی دادمیزنداین سخن حزب کارگربود.عده ای هم جهت پیشگیری ازکسری حقوق واردخیابان های لندن میشدندوتظاهرات میکردند.روزشنبه ساعت هشت شب مهمان ویژه ای داشت.اویک بازیگرممنوع الکارایرانی بود.بازیگرممنوع الکارازایران ومشکلاتش گفت اینکه بخاطرافتراوهزارمسئله دیگردرشهرگدایی میکند.آلبرت دستانش رافشردوگفت اگرکمکی ازدست من برمیایدبهم بگو.بازیگرگفت یک جای خواب خوب ویک لباس شیک وبرندمعروف اعتبارمن راحفظ میکنه.آلبرت گفت قیمت هاساعتی عوض میشوندحتی برندهای معتبرومعروف هم درگیرنوسان قیمت ساعتی هستندمطمئن باش درساعتی خاص اون برنددلخواه رابدست میاری.بازیگرممنوع الکارگفت یک جای خواب هم لازم دارم.آلبرت گفت بهترهست باهمدیگربگشت وگذاربپردازیم ودرمکانی بخوابیم ولی نه هشت ساعت بلکه یک ساعت.بازیگرممنوع الکارگفت ازدواج وفرزندراچکارکنم.آلبرت گفت کاخ وطویله هردوعین هم هستندهردوجازیرپایت زمین هست.فرزندهم داشته باشی وقتی بزرگ شدوازدنیارفتی دوتاسه باربیشترسرقبرت نمیاید.بازیگرممنوع الکارگفت شکم من الان گرسنه هست بدن من سردشه وقتی مریض میشوم کسی نیست به دادم برسه.آلبرت گفت یک آتش ساده روشن کردن درطبیعت کاری نداره براحتی گرمت میکنه.یک قوطی آب هم روی آن گذاشتن وآب راگرم کردن وجوشاندن ودمنوش ساختن بسیارآسان است.بازیگرممنوع الکارگفت خانواده من خارج ازانگلیس ودرایران فکرمیکنندمن متمول هستم درحالیکه نیستم آنهاچیزی رابایدببینندکه معنی ثروت بدهد.