تشنج فرهنگی اقتصادی قسمت اول
تازه واردلندن شده بود.شهرپرزرق وبرقی که دایم بایددرآن پول میداشت وپول خرج میکرد.به غنای صددرصداسکروچ بود.این سخن اندیشکده اقتصادایالات متحده دررابطه باآلبرت بود.آلبرت گرچه پولی نداشت امامیدانست معتبرترین وباارزش ترین چیزدرزندگی قدرت تجزیه وتحلیل اقتصادی هست میدانست چگونه باافرادبرخوردکندچگونه پول قرض کندوچگونه برگرداند.
هرروزازکناردکه روزنامه فروشی ردمیشدنگاهی به تیتردرشت روزنامه میانداخت ومیرفت.واردکافه ورستوران میشد.نگاهی به افرادمیانداخت ومیرفت.تندوکندحرف زدن آنهارابه هنگام دوستی وعصبانیت درنظرمیگرفت ومیرفت.سعی میکردمداوم راه برودزیراایستادن مانع کسب وکاراهالی لندن بود.دخترهای لندن این گونه مردی راندیده بودند.فردی که غذانمیخوردوراه میرودوسرماوگرمابرایش خرجی ندارد.اودرفصل سرمابه استفاده ازموبرفکرنمیکرد.درفصل گرماهم باآب سردخودش راخنک میکرد.درتمام لندن گرانی دادمیزنداین سخن حزب کارگربود.عده ای هم جهت پیشگیری ازکسری حقوق واردخیابان های لندن میشدندوتظاهرات میکردند.روزشنبه ساعت هشت شب مهمان ویژه ای داشت.اویک بازیگرممنوع الکارایرانی بود.بازیگرممنوع الکارازایران ومشکلاتش گفت اینکه بخاطرافتراوهزارمسئله دیگردرشهرگدایی میکند.آلبرت دستانش رافشردوگفت اگرکمکی ازدست من برمیایدبهم بگو.بازیگرگفت یک جای خواب خوب ویک لباس شیک وبرندمعروف اعتبارمن راحفظ میکنه.آلبرت گفت قیمت هاساعتی عوض میشوندحتی برندهای معتبرومعروف هم درگیرنوسان قیمت ساعتی هستندمطمئن باش درساعتی خاص اون برنددلخواه رابدست میاری.بازیگرممنوع الکارگفت یک جای خواب هم لازم دارم.آلبرت گفت بهترهست باهمدیگربگشت وگذاربپردازیم ودرمکانی بخوابیم ولی نه هشت ساعت بلکه یک ساعت.بازیگرممنوع الکارگفت ازدواج وفرزندراچکارکنم.آلبرت گفت کاخ وطویله هردوعین هم هستندهردوجازیرپایت زمین هست.فرزندهم داشته باشی وقتی بزرگ شدوازدنیارفتی دوتاسه باربیشترسرقبرت نمیاید.بازیگرممنوع الکارگفت شکم من الان گرسنه هست بدن من سردشه وقتی مریض میشوم کسی نیست به دادم برسه.آلبرت گفت یک آتش ساده روشن کردن درطبیعت کاری نداره براحتی گرمت میکنه.یک قوطی آب هم روی آن گذاشتن وآب راگرم کردن وجوشاندن ودمنوش ساختن بسیارآسان است.بازیگرممنوع الکارگفت خانواده من خارج ازانگلیس ودرایران فکرمیکنندمن متمول هستم درحالیکه نیستم آنهاچیزی رابایدببینندکه معنی ثروت بدهد.
- ۹۷/۰۸/۲۰