حوادث پس ازعاشوراقسمت سوم
پس ازبریدن سرحسین به دست شمربسیاری ازضعفادرگیرپدیده برده داری شدند.گاهی اوقات افرادپول دارآنهارامیخریدندوفقط جهت لذت جویی جنسی استفاده مینمودندوبعدیوغ به دست وپاهای اومیبستند.مردم مدینه بسیارناراحت بودندآنهاپذیرای پیامبربودندولی ازفرزندان اودفاع نکرده بودند.آنهانامه ای به یزیدفرستادندکه سرراتحویل دهدتاسروتن دریک مکان دفن گردند.امایزیدکه درتکاپوی بدست آوردن سودازجنگ وبرده داری بوداین اقدام رانپذیرفت.
مدینه شهرپیامبربسیارازکربلافاصله داشت اخباربواسطه کبوترهای نامه برارسال میشد.
این اتفاق یک حادثه معمولی هست این تفکریزیدبود.زمانی که سربریده حسین درتشت طلاقرارگرفت.آن رازیرمیزگذاشت وبه تنهایی باخودشطرنج بازی مینمودوگفت همه گزینه هاروی میزهست وسربریده حسین روی میز.اکنون من برنده ومالک همه چیزوهمه کس هستم.
یزیدخیلی مواردرانادیده گرفته بود.مدارمغزی انسانهای درنیمکره جنوبی بامدارمغزی انسانهای موجوددرنیمکره شمالی متفاوت بودمانند دوقطبsوn یابه زبان بهترمثبت ومنفی بود.اتحادی بزرگ درراه بودبگونه ای که مسیرغروب خورشیدوطلوع خورشیددرزمین متفاوت شود.دیری نپاییدجایگاه افرادی که باچشم چپ درنیمکره شمالی بهترمیدیدندباافرادی که درنیمکره جنوبی باچشم راست بهترمیدیدندعوض شدوعصریخبندان تبدیل به عصرگرم بندان گردید.
مداوم سفره های آب های زیرزمینی ازذخایرآبی کمتری برخوردارمیشد.علت مشخص بودآمیزش های جنسی بیش ازحدرخ داده بودکه دراثرمستی بودوحرام زاده جای حلال زاده رامیگرفت.تخم ریزی ماهیان هم درحدگرسنگی جماعت عصرگرم بندان نبود.وقتی بعدازسه بارحمله به کعبه براثربیماری یزیدمرد.گفتندحق آمدوباطل رفت.درحالیکه این سخن درعصرگرم بندان گفته شده بود.
- ۹۸/۱۰/۱۴